تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کێشیان
کشیده شدن، بیرون آمدن، درآمدن، آهیخته شدن، (تیغ از نیام)
کەیان
کَیان، بزرگان
کەیان
کَیهان، جهان، دنیا
گریان
گریه، زَنج، شَم، زراری، پَرژَک، گری، گریستن، گرستن، گریه کردن، بهانستن، زَنجیدن، زاری کردن، شمیدن
گریان
گریان، شمان، زَنجان، گریه کنان، (ضد خه نان)
گریان
سوختن، روشن بودن، شولەوَر بودن.
گریان شادی
شَکَرگریه، شَکَرریزی، شَکَرریز، گریەی شادی
گلیان
غَلتیدن، غَلطیدن، شکوخیدن، افتادن، ازپای درآمدن.
گمێزگیریان
گووشیان
زَغیدن، شَپلیدن، فشردەشدن، گوشیدەشدن.
گوێچکە زرنگیان
آواز گوش، آوازدادن گوش.
گوێچکە نەلەقیان
باک نداشتن، پروانداشتن، نترسیدن.
گژیان
ژولیدن، ژولیدەشدن، آشفتەشدن.
گژیان
اندام، همەی اندام.
گۆشت بێخ دیان
آره، گوشت بُن دندان.
گۆڕیان
رَمش، رَمیدن، جزیدن، گوهَریدن، جاوَریدن.
گیان
جان، روه، رُه، رَوان، زی، زند، زندگی، هولس، پَزد، دل، خواجه.