تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پڕیان کردگەسەو
آغالیدەاند، پُر کردەاند. (فلان کس را.)
پژیان
پَشیدن، پاشیده شدن، پژیخته شدن، اشپوخته شدن، پشنجیدن، پراگنده شدن.
پۆس لکیان به پێشەوه
پۆسیان
پوسیدن، فَرسودن.
پۆڕیان
گُنجیدن، درست آمدن.
پیان
پاها. (جمع «پا» است.)
پیان
به ایشان، با ایشان، با آنها، با اینها.
پیفیان
اوریدن، اورغیدن.
پیەوتلیان
آغشته شدن، آلوده شدن.
پێچیان به یەکا
پێکیان
زدەشدن، شکسته شدن.
پەرمیان
باوَر، دل¬گرمی، امید، چشم¬داشت.
پەزیان
پَزیدن، پُختن.
پەشۆکیان
شَپلیدن، پُلمیدن، آج واج شدن.
پەل پسکیان
پَلمیدن، بال سُست شدن، بَدوازیدن.
پەنەمیان
آماسیدن، آماهیدن، باد کردن، برآمدن.
پەڕنیان
پرنیان، پرنا، پرنون، پرند. (دیبایی است لطیف و نازک.)
چرچیان
بَخسیدن، پَخسیدن، ژولیدن، کُنجیدن، اَنجوخیدن، تَبَلیدن، آژَنگیدن، چین¬چین¬شدن، پژمرده شدن.
چرکیان
شَرفیدن، چُم¬چُم کردن.