تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لێبڕیان
آماده شدن.
لێقۆمیان
شکسته شدن، وَرشکست شدن، گدا شدن، پریشان شدن.
لێنیان
بار کردن، پُختن. (آش مثلاً)
لێنیان
لێنیان
لێویان
دیوکُلوج شدن، نیدُلان دار شدن، دیوانه شدن.
لێویان
نیرنود.
لێویان
پیش رفت.
لێوەشیان
لێگۆڕیان
رَمژَکیدن، گَوهریدن.
لەخشیان
لەوەڕیان
چریدن، بَرموز خوردن.
مامیران درگای دەم گیریان
دَهَن بستن، نَتَوانستن دَهَن باز کردن. (کنایه است.)
مانگ گیریان
مانیان
ماندن، بیخستن، خسته شدن، پُشلَنگیدن، رَزده شدن.
مرۆشیان
گرد شدن، گرد آمدن
مۆرشکیان
مُهر شکَستن
مۆرشکیان
چیزی خوردن. ( کنایه است )