تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ناکوڵۆکار
ناتراشیده، ناهموار، قُلُمبه، کُلُنبه، پُک و لُک، زُمُخت، خَر. ( خَرسَنگ، خَراَمرود)
کوڵۆکار
هَموار، درست
کوڵۆکار
چینه کار، مهره کار
کوڵۆکاری
چینه، مهره کاری
بڵۆک
بَرخ، بَرخَه، گَلَه.
خوازڵۆک
چیزخواه. (کسی که همه چیز را از همه کس بخواهد.)
کوڵۆک
آلست (استخوان کفل)
گاڵۆک
خواز، گواز، گَوازه، خَگَوازه، کُواز، کُوازه ...
گاڵۆک پشت گرتن
گُواز پشت گرفتن