تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داگیرکردن
گرفتن، زوربگیرکردن، بردن.
داگیریان
بوژ، گرفتگی، سنگین شدن.(ازاثرتب مثلاَ)
داگیریاگ
بوژیدە، سنگین.
دڵگیری
دل گیری، دل گرفتگی، دل گرانی، اَندوه، رَنجش، دل رنجی.
دەسگیران
دست گرفتن، دست بوسی، نامزدی، نامزد کردن، کنغاله، خواستگاری.
دەسگیران
دەسگیری
دستگیری، کمک، یاری، همراهی.
دەسەگیرە
لووت داگیریان
گرفتگی بینی، کاتوره.
مێشەگیرە
کلاش، کارتینه، زرزوره، مگس گیره.
نەگیریاگ
تَجار، تَجاره. (کرەاسبپی کەزین نشدەباشد.)
هەڵگیریان
برداشتەشدن، پذیرفتەشدن. اندوختەشدن. بلند شدن.
هەڵگیریاگ
برداشتەشده، پذیرفتەشده، اندوختەشده.
هەڵگیریاگ
برداشتەشده، دنبال افتاده. (زنی کەدنبال نامحرم افتادەباشد.)
پاگیره
پاگیره، پاافشار، پا افزار، پای افزار، پای اَوژار. (دو تخته است از اوزار جولاهی.)
کەوگیرە
شیرپنجه، هزار چشمه
گمێزگیریان
گۆشتەگیرە
جوششی است در بدن بچەپیدا می شود، نشانەی چاغ شدن است.
گۆشگیرە
گۆژگیرە
گوشگیره، گوشگیر، نازبالش، بالِشک، بالِش.