تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گیریاگ
گرفته. گرفتار، گرفتەشده.
داگیریاگ
بوژیدە، سنگین.
نەگیریاگ
تَجار، تَجاره. (کرەاسبپی کەزین نشدەباشد.)
هەڵگیریاگ
برداشتەشده، پذیرفتەشده، اندوختەشده.
هەڵگیریاگ
برداشتەشده، دنبال افتاده. (زنی کەدنبال نامحرم افتادەباشد.)