تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گژ
سُست.
گژ
گُرس، کُرس، کُرسه، کورس،ژولیده، شولیده، پَشولیده،پیچیده، کَلاله، شَفته، چَنگله، مَرغوله، پَریشان، درهم گشته.(ضد سبط یعنی: موی صاف)
یاڵ گژ کردن
پر گردن راست کردن.
گژاچوون
گژاچوون
درآویختن، گلاویز شدن
گژن
چنگله، آشفتەمو.
گژنیژە
دلیده. (بلغور خورد)
گژنیژە
تگرگچه، پَسَنگُک. (تگرگ ریز)
گژنیژە
گُژاژ، گَزار. (دانەدانەشدن بدن از سرما مثل اینکەجوش درآورد، همینکەبدن گرم شد فوراً محو می شوند.)
گژنیژە
کَشنیژ، کُسبُره.
گژنیژە
کَهله، گَهله، کشنیر طلا.
گژنەسەرە
چنگلەسَر.
گژوگیا
گیاه.
گژکردن
توهم رفتن، مو ڕاست کردن. (ژوژو یا سوچر یا گربەمثلاً.)
گژیان
ژولیدن، ژولیدەشدن، آشفتەشدن.
گژیان
اندام، همەی اندام.
گژە
گشه، کشه، اُسطوخودوس.
باگژه
بادگژه.(باد بین شمال و صبا.)
بەگژاپەڕین
در افتادن، درافتادگی کردن.
بەگژاچوون
درافتادن،....بالا رفتن، روی درخت رفتن.