تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سەنگین و گران
زَریو، مَهِست، آرام، سنگین، گران
گرامافۆن
دستگاه آواز
گران
گران، ساریس، ارجمند، اَرجدار، بهادار، گرانبها، بیشبها، گرانمایه
گران کردن
گرانەتێ
تَب نَبُر، (تب لازم)
گراوە
جَز، بیله، اَداک، خواست
بگرای بگر
بگیربگیر، بگیر و ببَند.
دڵگران
دل گران، سرگران، دل گیر، دل تنگ، دلخور، دژم، اندوهگین.
بەئاگرا گرتن
روی آتش گرفتن. (چوب مثلاً کەنرم شود.)