تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خەرمان کوتیاگ
کُسته، خرمن کوفته. (که از «لوبشه» گذشته و «راژ» نشده باشد.)
کوتیاگ
کُسته، کوسته، کَویسته گوست، گَویست، گَویسته، کوفته، کوفته شده، کوبیده شده (گندم کوبیده شده مثلاً که از کاه جدا نشده باشد)
کوتیاگ
کوفته شده، کوسته، کویسته، گوسته، گویسته، له شده (کوفته شدن بدن از شدت زدن یا از خستگی)