تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کوتیان
کو.فته شدن، کوبیده شدن، خورد شدن، کوسته شدن، گوسته شدن، گویسته شدن
کوتیان
کوفته شدن، کوبیده شدن، کوسته شدن، کسته شدن، گوسته شدن، گسته شدن، گویسته شدن، کوستن، گوستن، له شدن (له شدن بدن به سبب زدن یا خستگی)
تێکوتیان
خَلِش، سپوزش، خلیدن.
داکوتیان
کوفتە شدن، کوبیدە شدن.
هەڵکوتیان
برجستن، کندەشدن. (میخ مثلاً)