تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کنا
زن (کناچه تصغیر کنا است)
کنا!
زَنکَه (خطاب است)
کناچە
دُغد، دُخت، دُختَر (مُصَغر کنا است)
بەلەکناچێ
زن¬خو. (مردی که کارهای زنانه بکند.)
سوکنا
نشستن، نشیمن، نشیمنگاه، نشستنگاه