تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕەنگ کریاگ
رنگ شده، فریب خورده، گول خورده.
ڕەها کردن
ژێربووڵەو کردن
زیرخاکستر کردن.
کار کردن
کار کردن
کارگز شدن، (سخن، شمشیر مثلاً)
کاوێژ کردن
کاغِش، شُگالش، شَگال کردن، نشخوار کردن
کاوێژ کردن
کراس
پیرهَند، پیراهَن، پیراهَند، پیراهان، شَوی، گَلالَه، کُرتَه
کراس زرێ
جَوشن
کراس فانۆس
لَکَن، پیراهن فانوس
کراهە
مُزد
کراهە دیان
دندان مُزد، مُزد دندان
کراهەپا
پای مُزد
کردار
کُنش، کُنشت، کردار (اسم است)
کردسانن
بَستن، پیوستن، بسته کردن، چسباندن (استخوان شکسته مثلاً)
کردسیان
بستن، انبستن، ماسیدن، بسته شدن، انبسته شدن، خُفتیدن، (بسته شدن شیر مثلاً)
کردم
گیرَم
کردم
کَردَم