تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ژی
زیست، زندگانی.
ژیان
زیستن، زندگانی کردن.
ژیان
اَرزش، ارزیدن.
ژیانن
زیستاندن، گذران دادن.
ژیر
اَژیر، آژیر، هُشیار، هوشیار، هُشیوار، هوشمند، خردمند، بخرد، فَرَهمَند، زیرک، فَهمیده.
ژیرەوکردن
آرام کردن.
ژیلافه
ژیوار
زیست، زندگانی.
ژیوار
ئامۆژیاری
آموزش، آموزگاری.
ئاوپژین
آب پاشی. (مصدر برخلاف قیاص است.)
ئاژین
برژیان
برشتەشدن.
برژیانەوه
پخسیدن، برشتەشدن، سوختەشدن.
برژیاگ
برشته، فُروده، فُرود، شُگالیو.
بژیو
زیست، زندگانی، گذراندن.
بێژیاگ
بیخته، بیخته شده، گربال شده.
دووبارە بێژیاگ
میدە، دوبارە بیختە.
مژین
مَکنده، خننده.
مۆژیاری
آموزش، آموزگاری.
هەڵاژیان
آستان، دراز کشیدن، خوابیدن.
هەڵبرژیان
سوختن. (از زدن شلاق مثلاً)
هەڵمژین
مَکیدن.(پستان را مثلاً)
هەڵڕژیان
ریختن، ریختەشدن.