تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سەڕین
عنگیدن، عریدن، عرعر کردن
شەولێگەڕیاگ
شب گشته (کسی که هنگام شب از او گم شده باشد که نداند چه هنگام شب است)
فڕین
جستن، جهیدن، تَپِش، تپیدن، طَپش، طَپیدن، زدن (تپیدن رگ مثلاً)
قوڕگ دڕیاگ
گلو دریده
قوڕگدڕیاگ
آزمَند (مجاز است)
قۆڕیانە
چَلپاسه، سوسمار، وَزغَه، (وزغه ی بلدی)
قۆڕیجان
خولنجان، خُسرو دارو
لنگ هەڵبڕین
پا بلندکردن. (سگ مثلاً هنگام شاشیدن.)
لووت بڕیاگ
بینی بریده.
لێ بڕین
لێبڕیان
گُسیختن، گُسیخته شدن، بَریدن، بُریده شدن.
لێبڕیان
آماده شدن.
لێبڕین
لێخۆڕین
لێخۆڕین
توپیدن.
لێدەرپەڕین
درپریدن، توپیدن، پرخاش کردن، از جلو آمدن.