تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بڕیان
بُریدن، بُریدەشدن.
تێسمێڕیان
گنده شدن، کلفت شدن، لَنبر شدن، لمتر شدن.
جووڕیان
رَمژَک، ریژَک، شَپلیدن، پَلمَسیدن، نَدانسته گفتن.
داشۆڕیان
آویختن، آویخته شدن، فروهشتەشدن.
داچۆڕیان
دڕیان
دریدن، دریدە شدن، پارە شدن.
دڕیان
بادکردن. (حیوان از خوردن شبدر مثلاً.)
زڕیان
جلنگیدن، جرنگیدن، چرنگیدن.
سمێڕیان
گنده شدن، کلفت شدن
سوورداگڕیان
برافروختن، برتافتن
سوڕیان
غلطیدن، لغزیدن
لێبڕیان
گُسیختن، گُسیخته شدن، بَریدن، بُریده شدن.
لێبڕیان
آماده شدن.
لێگۆڕیان
رَمژَکیدن، گَوهریدن.
لەوەڕیان
چریدن، بَرموز خوردن.
مێڕیان
شکسته شده. ( اورامی است.)
هاڕیان
خورد شدن، آرد شدن.
هەڵبڕیان