تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕزیان
رزیدن، ریختن، ریزش، فروریخین.
ڕزیان
ریختن. (ریختن مو مثلاً.)
ڕزیان
ریختن. (برگ درخت مثلاً.)
ڕزیاگ
رَزده، رَزیده، ریخته، ریخته شده.
داڕزیان
فرو ریختن، از هم ریختن، فَرکَندن، فَرسودن، پوسیدن.
داڕزیاگ
فرو ریختە، لە شدە.(گوشت مثلاً.)
داڕزیاگ
فَر کَنده، فَرسوده، فروریخته، از هم ریخته.