تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕزانن
ریزاندن، ریختن.
ڕزق
رزق. (نوعی است از موش به اندازه ی بچه ی گربه که در سقف خانه هم هست.)
ڕزق
روزی، رُستی، خواره، داخم.
ڕزن
رَده، رَگ، رَک، نِسپه، نیسبه، خَره، داو، دای. آشکو، آشکوب.
ڕزن
رج، رَجه، رَده، راسته، رسته. (درخت یا کتاب مثلاً.)
ڕزیان
رزیدن، ریختن، ریزش، فروریخین.
ڕزیان
ریختن. (ریختن مو مثلاً.)
ڕزیان
ریختن. (برگ درخت مثلاً.)
ڕزیاگ
رَزده، رَزیده، ریخته، ریخته شده.
داڕزیان
فرو ریختن، از هم ریختن، فَرکَندن، فَرسودن، پوسیدن.
داڕزیاگ
فرو ریختە، لە شدە.(گوشت مثلاً.)
داڕزیاگ
فَر کَنده، فَرسوده، فروریخته، از هم ریخته.
زڕزڕه
زرزره، آخلَکَندو. (زرزرەی دست بچەها)
زڕزڕه
زرزره. (زرزرەی داریه)
موەڕزە
لِه، لِه شده، پُخته شُده.
پڕزۆر
پُرزور، زوردار، نیرومَند، تَوانا، شیرزه، زاوَر، زورمَند.
پڕزۆر
کُشن، دَرغیش، پُر، اَنبوه، در هم رفته. (بیشه، زراعت مثلاً.)