تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



چوار¬شەممه
چارشنبه، چهارشنبه.
چوارئاینه
چهار آینه، جَوشَن. (نوعی است از جوشن.)
چواربەن
چهاربند، کُرسی.
چوارتاقی
گوراب، گورابه، ستودان، استودان، چارتاق، چهارتاق.
چوارخرت
بَخته. (بُز یا گوسفند چهار ساله)
چوارزربه
دَک، دَغ. (چهر ضرب: ریش، ابرو، سبیل، مژه. «دک¬زده» یا «چهار ضرب» زده یعنی: هر چهار را تراشیده باشد.)
چوارسوو
چوارسووچ
چهر کُنج، چهار گوشه.
چوارشانه
چهارشانه، چهار خویه، گُنده، کُت و کُلفت.
چوارقوڵفی
چارگوشی. (دیگ یا گلدان که چهار دسته داشته باشد.)
چوارلا
چهارلا، چهارتاه، چهارلای، چهاررشته، دوباد.
چوارناڵ
چهار نَعل، تاخت، دَو.
چوارپا
چهارپا، چارپا، سُتور، اُستور.
چوارپاچکه
چهارپایه، چهاربند.
چوارپاڵوو
چوارپایه
چهارپایه، چارپایه.