تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پێچان
پیچیدن، تشنجیدن، پیختن، پیخته شدن، پیچیده شدن، تنجیده شدن، تنج.
پێچانن
پیچانیدن، تنجانیدن، پیختن، نوردیدن، پیچ¬دادن، تاب دادن.
پێچاننەوه
پیچاندن، تَنجانیدن، تَنج، نوردیدن.
داپێچانن
پیچیدن، بستن.
داپێچانن
بردن( آب چیزی را.)
هەڵپێچانن
پیچیدن، نَوَریدن، باربَستن. (نخ، طومار، شکوفەمثلاً)
داپێچان
پیچاندن، پیچیدن، بستن.(چیزی را روی بار بستن)بردن.