تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پیزڵ
پیزر. (علفی است معروف.)
پیزۆکه
پیس
پَلید، پلشت.
پیسار
پَدیسار.
پیسۆز
پیسوز، پیەسوز، متیل.
پیسی
پیسی، پیستی، لوری، خورَه.
پیش
تُش، گُژم، موژ، موژه، گرفتگی، دلتنگی.
پیش¬کردن
تَش کردن، گرفته شدن، گرفتگی. (بادکردن در بینی از خشم.)
پیشقانن
...
پیشقه
صدای بینی اسپ هنگام خشم.
پیشن
دَمان، گُژمان، تُشمان.
پیشه
دَم، تَش، گُژم، سونانک.
پیشۆک
هاپلوک، زیر. (پیاز علفی است خوردنی.)
پیف
سُست، پوک، باد کرده.
پیفک
پُد، پود، پدپود، بُد، بُده، هود، پَرهازه، آتش¬گیره، سیوخته.