تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پیانۆ
اَرغَن، اَرغنَن، اَرغَنون.
پیاپەڕیگ
وَرپَریده، شیت، دیوانه.
پیاچوون
فرورفتن، تورفتن، خَلیدن، شخالیدن، شخانیدن.
پیاچوون
بییش ور رفتن.
پیاچوونەوه
بازخواندن، دوباره خواندن.
پیاک
مرد، کاک، ابر، رسیده.
پیاگ خاس
نیک¬مرد، رادمرد.
پیاگ¬خوا
نرسی، آبتین، مرد خدا، آشو.
پیاگەتی
مَردی، اَبری، رَسیدن.
پیاگەتی
مَردی، مَردانگی، مردمی، آزرم، جوان¬مردی. (آدمیت)
پیاگەیین
رسیدگی، وارسی، پژوهش.
پیاڵه
پیاڵه
گیلاس. (شراب¬خوری)
پیت
فر، آروَند، سپاوه، ارمگان.
پیت¬دانەوه
فَرّداشتن، آروَند داشتن، سپاویدن.
پیتاک
خنور، کاچار، کاچال، مان، مانه، سپار. (اسباب خانه.)
پیتک
ریگ، زاغوک، زالوک، غالوک، غابوک، زِواه، زواله، چلتَک.
پیتۆکه
آغەجواش. (آقجەباش علفی است معروف خوراکی و اصل لفت ترکی است.)