تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پیش
تُش، گُژم، موژ، موژه، گرفتگی، دلتنگی.
پیش¬کردن
تَش کردن، گرفته شدن، گرفتگی. (بادکردن در بینی از خشم.)
پیشقانن
...
پیشقه
صدای بینی اسپ هنگام خشم.
پیشن
دَمان، گُژمان، تُشمان.
پیشه
دَم، تَش، گُژم، سونانک.
پیشۆک
هاپلوک، زیر. (پیاز علفی است خوردنی.)