تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پژیان
پَشیدن، پاشیده شدن، پژیخته شدن، اشپوخته شدن، پشنجیدن، پراگنده شدن.
پژیاگ
پاشیده، اشپوخته، شپیخته، پشنجیده، پاشیده شده. (آب و امثال آن.)
ئاوپژین
آب پاشی. (مصدر برخلاف قیاص است.)