تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پف
پف، فوت، فوب، پوک.
پف دان
پف دادن.
پف¬دریاگ
پف داده شده.
پف¬پیاکردن
همه را خوردن. همه را بردن.
پفەک
پُفَک، تُفَک، فتَک، تَزنَک.
هەڕوپف
عَرَوپف. (حال گربەدر هنگام نزاع)