تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پشتەوسوور
پشت¬گرم، امیدوار، دل¬گرم.
پشتەوقەفا
آستان، از پشت خوابیدن.
پشتەوکەفتن
کیبیدن، مَنبلیدن، أرَندیدن، سرباز زدن.
پشتەڕێشه
فگاری، فگالی، اَفگاری، اَوگاری، پُشت¬ریشه. (زخم پشت الاغ از اثر بار.)
بەپشتەو خەفتن
دووپشتەکی
ناوپشتە
پَروَز، نژاد. ویژه.
بەراوپشت
بەرواپشت
پس و پیش، برگشته، وارو. (لباسی که وارو شده باشد. یعنی پشت آن جلو آمده باشد.)
خەرپشت
بستن. (کُنده انداختن به پشت در که بسته شود.)
عەروسپشت پەردە
کَجومَن، کاکَنج، عروس پس پرده، عروس درپرده
هاوپشت
هم پُشت. (دو فرزند کەیکی پست سر آن دگر آمدەباشد.)
هاوپشت
هم پُشت. (در سواری)
گورگەپشت
خرپشت، ماهی پشت.