تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دیان پاکەوکەر
دَندان پریز، دَندان آپریز، دَندان پاک کُن، خلال. پیلو.
ماوت پاکەوکەر
لیف، سمه، ماهوت پاک کن.
پاکەت
پاکت، آوند.
پاکەفتن
پااُفتادن، پیش¬آمدن، پیش¬آمد کردن، پیش¬آمد.
پاکەمی
خستگی، ماندگی، پُشلنگی، رزدَگی، کوتاه آمدن، مانده شدن.
پاکەمی¬کردن
ماندن، مانده شُدن، پُشلنگ¬ گشتن، رَزده شُدن، کوتاه آمدن.
پاکەو بوون
پاک شدن، رنگ رفتن، رنگ پریدن. (حنا مثلاً.)
پاکەو کردن
پاکەو کردن
پاک کردن. (عرق بدن یا عن دماغ و امثال آنها.)
پاکەو کردن
پاکەو کردن
بریدن، پیراستن. (باغ، درخت مثلاً.)
پاکەو¬ بوون
پاکەوکریاگ
پاک شده، زدوده، رومینا. (اسم مفعول است.)
پاکەوکریاگ
به چهار معنی دیگر در «پاکەو کردن» گذشت.
لەپاکەفتن
کووچەپاکەوکەر