تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پادار
پادار. (ضد بی¬پا)
پادار
پالار. (ستون بزرگ، تنەی درخت، یعنی قسمت پایین آن.)
پادار
پادار، پایدار، نیوساد، پایا، پاینده، جاودان.
پادارانه
پادارانه. (پولی است برای باقی بودن سرباز از مالک می¬گیرند.)
پاداری
ایستادگی، پافشاری.