تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پادار
پادار. (ضد بی¬پا)
پادار
پالار. (ستون بزرگ، تنەی درخت، یعنی قسمت پایین آن.)
پادارانه
پادارانه. (پولی است برای باقی بودن سرباز از مالک می¬گیرند.)
پاداری
ایستادگی، پافشاری.
پاداش
پاداش، پاداشت، بادان، جاور، سزا، کَیفَر، پاداشَن، باداَفره، داشا، بادافره، بادفَره، شیان، اَفراه.
پاداشت بەدی
سزا، کَیفَر، بادفَر، باداَفره، باداَفره، آفراه.
پاداشت خاسی
بادان، پاداش، پاداشت، پاداشت، جاوَر، پاداشن، شیان، داشا، کیفَر.
پادان
پاردن، کم¬دادن، دزدیدن.
پادان
سابود، سابور، سابوره، کولَنگ، سَرَند، سَریَد، پشت پا، پادادن، پشت پا¬زدن.
پادانەگەز
پاداو
خُروهه، خَرخُسه، خَرخشّه، پادام، پابەدام. (کبک پا¬بەدام)
پادشا
شَه، شاه، رَیهَه، پادشاه، پادبان، پاسبان، خداوند، نگاهبان، اَفسَر.
پادشایی
شَهی، شاهی، پادشاهی، پادبانی، پاسبانی، ریهَگی، خداوندی.
پادنگ
پادنگ، پادنگه، برنج کوب.
پادوا
داس، پادام. (نوعی از دام است، ضد «دەسەدار».)
پادەرهەوا
زبَهر، مَخیده، پَرمَخیده، بَرمخیده، بی¬بَهره، بی¬بَخش، پادرهوا.
پادەشتی
جُلگه، هامون.
پادەو
پادَو، پاکار، پایکار.