تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لەوەڕ
چَرا، گیاه.
لەوەڕ
چراگاه، علفزار.
لەوەڕانن
لەوەڕیان
چریدن، بَرموز خوردن.
مردارخوەر
مُردارخوار، لاش خوار، دال.
مردارخوەر
دژکاک، گنده خوار، پلید خوار، پلشتی خوار، وَژَن خوار.
مروەت
مردانگی، آدمیت، انسانیت.
مسیوەت
موژ، موژه، سوک، آسیب، گزند، سختی.
مسیوەتی
آهنجان، رَنج کَش، سختی کش، سوک زده.
مشکە خوەرە
نُمس، موش خوره. ( جانوری است که موش و مار را شکار می کند و آن را به ترکی « لاکخیه» گویند.)
مفتخوەر
مُفت خور.
ملوەن
گردن بند، شال گَردن.
موتەسەووەر
نوریته، اَنگاشته، پُنداشته.
موتەوەجی بوون
رَسیدن، وارَسی کردن، پَرستاری کردن.
موداوەمەت
پایداری، دُنبال کردن، وَرزش، وَرزیدن.
موەڕزە
لِه، لِه شده، پُخته شُده.
موەڕڕخ
اُریب، اُریو.
موەڕڕەب
گَریوَن، بَریوَن. ( مرضی است که بر اثر آن مو ریخته می شود.)
مژیوەر
نباتی است برگ ریز، گل آن کبود، در صحرا و چمنزار ها می روید.