تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پانەوکردن
پَهن کَردن، پَخج کردن.
پانەوکردن
پَهن کردن، گُستردَن. (فرش مثلاً)
پاکەوکریاگ
پاک شده، زدوده، رومینا. (اسم مفعول است.)
پاکەوکریاگ
به چهار معنی دیگر در «پاکەو کردن» گذشت.
پرتووکیان
پوسیدن، فرسودن، فرتوت شدن.
پرتووکیاگ
پوسیده، فَرسوده، فَرتوت، کهنه، داشته.
پرووکه
دانەدانه. (آمدن سرماریزه یا برف به طور آهسته و دانەدانه.)
پرووکیاگ
بُریده، بُریده شُده.
پرووکەپرووک
فنگ فنگ. (گریەی آهسته)
پشتەوکەفتن
کیبیدن، مَنبلیدن، أرَندیدن، سرباز زدن.
پووکاوڵ
تال، پَنجول.
پووکه
گریه. (گریستن آهسته)
پووکەپووک
گریه، گریستن. (گریەی آهسته)
پڕووکیان
بریدن، بریده شدن. (بریدن روده از مشقت مثلاً.)
پڕەوکردن
پُرکردن، تَپاندن.
پەنج چاوکەی دڵ
پنج گنج، پنج چشمەی خرد.
پەوکه
برای آن، از بهر آن، از آن رو.
چاوترووکانن
رَغنَک، اَندی، چشم زدن.