تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جووڵیان
جُنبیدن، جُنبش.
جووڵیانەوە
جُنبیدن.
جۆیابوون
پَژوهیدن، جویا شدن، خواستن، جُستجو کردن، کافتن، پرسیدن.
جیاوەبوون
جُدا شدن، تاک شدن.
جیاوەنەوون
جدا نشدن، چسپیدن، از هم باز نشدن.
جێگە [ی] هەنگوور شێلان
سار، سپار، نسپار، جاست، جواز، جوازان، گواز، گوزان، چَرخ، چَرخَست، چَرخَشت، چَرَس، خَرخَشت.
جێگەی سەوزبوون
رویید نگاه، جای سبز شدن.
جەبەرووت
بُزرگی، خدیوی، کَی آباد.
جەسوور
پُررو، گُستاخ، روباز، بی باک، بی پَروا، دلیر.
جەمەوبوون
گرد شدن، چبیره شدن، گروزه شدن، توده شدن.
جەنووب
راست، نیم روز. (هرگاه روبه روی مشرق بایستید، دست راست طرف جنوب است.)
جەیحوون
آمو، آمویه.
حاڵی بوون
دانستن، حالی¬شُدن.
حوزوور
پیشگاه، بارگاه، فرگاه، رو، پیش.
حووت
ماهی. (برج دوازدهم)
حەسوود
زَفت، ژکور، رَشکور، رَشکین، رَشکمَند، سیەکاسه، سیەدل، سیەکار.
حەنووکه
مخفف و محرف «حەنیفه» است.
حەچولوور
زوزه. (صدای سگ.)