تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جسوجۆ (جوسوجۆ)
جُستجو، کاوش، کابُش، کافُش، پَژوهش، کنجکاوی.
جوسە
تَن، تَنه، پَیکَر، اَندام، کالبدُ.
حیفزوسسیححه
بهداری، بەجویی، شَهند خواهی.
حەوسەڵه
تاب، تَوان، تَوانایی، پروا.
خاکبووسی
خاک¬بوسی، زمین¬بوسی، به خاک افتادن.
خوسن
دژنام، دُشنام.
خوسه
اَندوه، فَرم، غم، راخ.
خوسوسەن
ویژ، ویژه، بویژه، سامه.
خوسووسیەت
چاپلوسی، فروتَنی، سَیغود.
خوسووف
ماەگرفت.
خوسووف
فرورفتن. (زمین مثلاً.)
خوسپ
زشت¬یاد، دَشت یاد، پَرتاد، جَرشَفت، نکوهش، بدگویی. (اوصاف بد گفتن در غیاب.)
خووسانن
خوسانیدن، خیسانیدن، فَرغاریدن، فَژغاریدن، آغاریدن، سرشتن، به هم سرشتن.
خووسیان
خوسیدن، خیسیدن، ژفیدن اَغارش، آغارش، آغالش، فرغارش، سرشته شدن.
خووسیان
خَویدن، خوَی کردن.
خووسیاگ
خوسیده، خیسیده، اَغَرده، آغاریده، فرغَوده، فَرغاریده، فَژغَرده، فَژغاریده، ژَفیده.
خەلقوسساعه
هنگامی. (چیزیکه فوراً خلق می¬شود، از قبل شپش.)
خەمسەی موستەرەقه
فَروَردیان، فَروَردَگان، پنج دَزدشده، پنج تار.
داترووسکانن
ترساندن.(بچە مثلاً بوسیله چیز ناهنگام)
داترووسکیان
ترسیدن(بچه مثلاً از موش).