تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئەوسا
پیش، پیش ازاین، آن گاه.
ئەوسا
آن گاه، سپس، پس ازآن. (من پیش رفتم، او پس آمد)
بانەوسان
باڵەخانەی تاوسانی
فَراور، فَراوار، فَروال، فَربال، فَرباله، فَروانه، بادگیر، فَرواله.
برووسک
خُدره، جرقّه، سَیَنجُر، اَبیز.
برووسکانن
تیرک زدن، کِنِشک کشیدن، درخشیدن، سَیَنجُرزدن.(زخم مثلاً.)
برووسکه
تیرک، کِنِشک.
برووسکه
دَرَخش، ذَرَخش، دَرَفش، دُرُخش، آدرَخش، آذَرَخش، آزرَخش، بیر، سَیَنجُر، سَیَنجُر، اَرتَجَک.
برووسکیان
کِنِشک زدن، تیرەکشیدن، دَرَخشیدن، ذَرَخشیدن، دَرَفشیدن، آدرَخش زدن، سَیَنجُر زدن.
بوڵوسک
بُلُسک، بُلُشک.
تاوسان
تابستان. (از «تاب» است.مانند «ڕیگستان» و آن سه ماه است.) گرماخیز،اتش بیز،جهان بخش.
تروسکانن
زغنک، چشم به هم زدن.
تروسکانن
زغنک، چشم به هم زدن.
ترووسکیانەوه
جهیدن (برقر مثلاً)
ترووسکیانەوه
جهیدن (برقر مثلاً)
توسع
نُه یک ،نُه بوده.
جاسووسباشی
سَردَور، جاسوس باشی.
جاسووسی
دوری، جاسوسی، چُغُلی، سخن چینی، نهان نویسی، جویایی، پرسایی.
جامەلووسی
پَلواس، پَلوسی، کَریس، کریسه، کرس، کرش، سَیغود، چاپلوسی، جابلوسی، آشمالی، فروتنی، خوش آمد.