تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وتی
گُفت.
توتیا
توتیا کەوڵه
دودهای ،کات کبود .
تونوتیژ
چابک ،چالاک ،تجا ،دَژن ،چَست ،تَند ،کرمند ،کردمند ،شتابان ،شتاب کار ،وشکرده ،زرنگ ،تندو تیز.
تێکوتیان
خَلِش، سپوزش، خلیدن.
خەرمان کوتیاگ
کُسته، خرمن کوفته. (که از «لوبشه» گذشته و «راژ» نشده باشد.)
داکوتیان
کوفتە شدن، کوبیدە شدن.
دڵ سووتیان
دڵسووتیاگ
سووتیانەوە
سڤف سووتیاگ
سُرب سوخته
موتیغ
تاراس، خِرّان، رام، گوش بر آواز، فرمان بردار، فَرمانبَر.
هاوتیرە
هَم تیر، هَم سال، هَم بالا.
هەڵتووتیان
چُنباتمەزدن.
هەڵکوتیان
برجستن، کندەشدن. (میخ مثلاً)
چوتیان
چُرتیدن، دررفتن.
کوتیان
کو.فته شدن، کوبیده شدن، خورد شدن، کوسته شدن، گوسته شدن، گویسته شدن
کوتیان
کوفته شدن، کوبیده شدن، کوسته شدن، کسته شدن، گوسته شدن، گسته شدن، گویسته شدن، کوستن، گوستن، له شدن (له شدن بدن به سبب زدن یا خستگی)
کوتیاگ
کُسته، کوسته، کَویسته گوست، گَویست، گَویسته، کوفته، کوفته شده، کوبیده شده (گندم کوبیده شده مثلاً که از کاه جدا نشده باشد)