تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڵوا
اَفروشته، بَرغول، پیش پاره.
واخوا
واخواه.
واوا
زحم، خون آلود. (زباد بچەگانەاست)
پاخوا
پاخواه، تَپّه. (مقداری از گل یا گندم مثلاً.)
پادوا
داس، پادام. (نوعی از دام است، ضد «دەسەدار».)
پادەرهەوا
زبَهر، مَخیده، پَرمَخیده، بَرمخیده، بی¬بَهره، بی¬بَخش، پادرهوا.
پاشاروا
پساب، پَسابه.
پشتەودوا
پس¬پس. [بر عکس راه رفتن. کسی کە روبە پشت راه میرود.]
پله به ناوا دان
پیاگ¬خوا
نرسی، آبتین، مرد خدا، آشو.
پێشەوا
پیشوا، کچیر، کَچیرده.
پەروا
پَروا، باک، بیم، تَرس، هَراس، پَرواس.
چاوەدوا
نگران، داواپس، چشم به دنبال.
ڕجوا دین
روادیدن، سزاواردانستن، شایستە دانستن.
ڕیش باوا
ریش بابا. (نوعی از انگور است که دانه های آن خیلی دراز است.)
ڕەزەڵخوا
برای خدا. (محض رضای خدا)
ڕەوا
روا، شایسته، شایان، سزاوار.
ڕەوا
روا، برآورده. (کام روا، حکم روا)