تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خوێنخوا
خون¬خواه، خون¬رَس.
خوەرئاوا
دادخوا
دادخواە.
داوا
فُژول، افژول، افژولیدن،خواهش، خواستن،
دوا
پَس، پَی، سپَس، پُشت، دُنبال.
دڵخوا
دل خواە، دل بخواه.
دۆخوا
دوغوا، دوغبا، آش دوغ.
دێوا
دیبا، دیباه، دیبَه، دیوا. (نوعی از حریر است.)
دەعوا
جنگ، ستیز، ستیزە، پرخاش. داو، داوا، خواهش، خواستن. فژول، داوری.
دەوا
دَرمان، دارو.
زیوا
زیبا، نَغز، نیکو، خوالی، قَشَنگ، خوب.
زەماخوا
حلوای دامادی.
سۆلوخوا
شور، شورمزه، نمک سود
سیوا
سیا، جُزء، عَلاوه
سەرحەساوا
آگاه!، آگاه باش!، بیدار باش!، بپرهیز!، خبردار!، باخبر! (امر است)