تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



شەوارە
بَرَنج، شَباره (مرضی است عرض چشم می شود که ضاهراً عیبی ندارد و چیزی را هم نمی بیندو اما مانند کور راه می رود)
فوارە
فَغّاره، فَغواره (فغ به معنی بت است یعنی: بت مانند)
قوتروقەوارە
ریخت، کلفتی و اندازه
قەدوقەوارە
بالا، بَشَن، اَندازه، قدوقواره، قدوباللا
قەوارە
قَواره، اندازه (یک مقدار پارچه که اندازه یک تیکه لباس باشد)
گاوارە
گهواره
گۆشوارە
گوشواره، داچَک، آویزه.
گۆشوارە
جرز، گوشواره. (اصطلاح بنایی است.)