تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەسێرە
ستاره، اَختر. (کرماجی است.)
هەسێنە
خَسه، سفتی، اَنبَسته، اَنبَستَگی.
هەسێڵ
ستَخر، استَخر، استَلخ، ستَل، اسطَخر، اسطَرخ، اسطَلخ، اصطَلخ، لیلو، تالاب، آبگاه، آبگیر.
هەسەر
استر، قاطر. ( اورامی است)
هەسەس
پاسبان، گَزمه، عَسعَس، شب گرد، شَحنه.
هەسەم
بَهمَن. (بهمن آبدار)
هەسەنبەگی
اَستَرنگ، سَترنَگ، سابیزَک، سابیزَج، سَگ کَن، مِهرگیاه، مَردم گیاه.
هەسەوبوون
اَنبَستن، خَس شدن، سفت شدن.
هەسەڵ
اَنگَبین.
هەشت
هەشت
هَشت، هَشتی، کَریاس.
هەشتا
هَشتاد
هەشتاڵوو
فرسک، مالانک، رَنگینا، رَنگینان، شَفترَنگ، شَفتالو، هُلو.
هەشتاڵووکوت
کشته، شفتالو، خُشکه.
هەشتیەک
هشت یک، هشت بوده.
هەشەکە
شاخشانه، توپ، توپیدن.
هەل
رَستی، پا، ویل، پُرسَت.
هەل
دست، پَستا، بَنابه. (نوبت بازی مخصوصاً در آلک دولَک)
هەل
لَک، زَدَن. (یَک مرتبە«پل» را زدن، در بازی آلک دولَک)
هەلا!
هلا! (حرف تنبیەاست.)