تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بەدەوراهاتن
سَرگَرد شدن، گرد گردیدن، دَورگردیدن، گراگرد گردیدن، از راەکج آمدن.
بەسەراهاتن
به سر آمدن. (مصیبت مثلاً.)
تاولێهاتن
غله ،بی آرامی ،بی تاب شدن ،بی تابی ،تپاک.
جڕهاتن
جر آمدن، تَنگ آمدن، ستوه آمدن.
خوەش لێنەهاتن
دوست¬نداشتن.
خوەش لێهاتن
خەواهاتن
خەیرهاتن
خوش آمدن، وَش آمدن.
داهاتن
نو آمدن، تازە آمدن، تازە پیدا شدن، باب شدن، آمدن.
داهاتن
رام شدن، آموختە شدن.
داهاتن
نو آمدن، تازە آمدن، تازە پیداشدن، باب شدن، آمدن.
داهاتن
رام شدن، آموختەشدن.
داهاتگ
تختەشده، اَلوارشده، اَرَّەشده.
داهاتگ
نَو، نَوه، نَودَر، باس، تازه، میدن، آمده، تازه آمده، باب شده، تازه پیداشده.
داهاتگ
رام شدە، آموختە شدە.
داهاتگ
تختە شدە، اَلوارشده، اَرّه شده.
داهاتگ
نَو، نَوه، نَودَر، باس، تازه، میدن، آمده، تازه آمده، باب شده، تازه پیداشده.
داهاتگ
رام شدە، آموختە شدە.
داوهاتن
منبلیدن، کیبیرن، داوآمدن.
داوهاتن
منبلیدن، کیبیرن، داوآمدن.