تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تەنینەوخ
جنیات
گناه. (محرّف «جنایت» است.)
جنیاک
اَنجیده، اَنجینه، ریزریز، قیمه، اَنجه اَنجه شده.
جنین
انجیدن، ریزریز کردن، اَنجه اَنجه کردن.
جیسمانیگەل
تنیان، تنانیان، ابدامیان.
جێگەی دانیشتن
جەنین
فگانه، اَفگانه، آبگانه.
دانیان
نهادن، نهشتن، نهستن، گُذاشتن، گُذاردن.فروگذاشتن،نشاندن، نشاستن، نشانیدن، نشاختن،
دانیان
نشاندن، برپاداشتن. (ستون، دیوار و امثال آن.)
دانیانەوە
دام گستردن.
داونیانەوە
دام گستردن.
داچنین
پایین چیدن، پایین آوردن.( کتاب از طاقچە مثلاً.)
داڕنین
چیدن.(آلو مثلاً از درخت.)
داڕنین
بَرکَندن.(برگ مثلاً از شاخه ی درخت.)
داڕنین
کندن.(لباس، پوسف و امثال آن.)
دنیا
جهان، گهان، گیهان، کَهان، کَیهان، نیوَر، رَوکَش، دَشَتکی، روزگار.
دنیاداری
دنیاداری، خانەداری، تروهش، تروهیدن، ترومیدن، آمرغ، آمرغیدن، کَوالش، کَوالیدن، فَلَنجش، فَلَنجیدن، اندوختن.
دنیای بووچک
جهان کهین، کیهان کهین، کهین کیهان.