تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



نازەنین
نازنین، قَشنگ، شیک.
ناساختە
ناساخته، درست نشده.
ناسزا
بَد، دشنام، دژنام، فَوش، ناسزا، ناشایسته.
ناسکۆڵە
نازکچه. ( تصغیر «ناسک» است.)
ناسکە
نازُکه، باریکه، تنکه.
ناسۆر
ناسور. ( زخمی که کهنه شده باشد و از آن چرک بیاید.)
ناسیاگ
ناسەواو
خَنج، فَرخَنج، ستم، ناهُده، ناهوده، ناشایسته، نادرست.
ناشارەزا
نابَلَد، نا آگاه.
ناشایس
ناشایسته، فَرخَنج، ناروا، بی جا، بیهوده، نادرست.
ناشتا
شتا، ناشتا، ناشتاب، ناهار، ناخوار، ناخواره، نَخاره.
ناشتا
ناشتا، ناهاره.
ناشزە
نافَرمان، خودسر.
ناشوکری
ناسپاسی.
ناشۆ
ناشو، ناشُدنی، تَرفَند، زاوَر.
ناشۆر
ناشور. ( جامه ی عوضی، که دیگری را می شویند، آن را می پوشند.)
ناشی
ناشی، ناپُخت، ناپُخته، نادان، ناآزموده.