تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مۆچانن
آموختن، آغالیدن.
مۆچکەر
آموزگار، آغالنده.
مۆچیاری
آموزش، آموزگاری، پَند، اندرز.
مۆچە
بَرغَست، مُچه. ( علفی است شبیه به اسفناج )
مۆڕبردنەوە
نُهوریدن، آغولیدن، آغیلیدن، آلوسیدن، به گوشه ی چشم نگرستیدن، ابرو در هم کشیدن.
مۆژیاری
آموزش، آموزگاری.
مۆکڵ ئاسایشت
رام. (فرشته ی آرامش)
مۆکڵ ئاو
آبان، آبانگاه، ماراَسپند، مار اَسفَند. ( فرشته آب)
مۆکڵ ئاگر
شهریور، آذَرشَب، آذَر شَسب، آذرشَست، آذَر گَشپ. ( فرشته آتش)
مۆکڵ ئایین
اِرد. ( فرشته ی آیین)
مۆکڵ باران
بَشتَر. ( فرشته باران و نباتات)
مۆکڵ خاسی
یزدان. ( فرشته ی خوبی)
مۆکڵ خراوی
اَهریمَن، اَهرَمَن، هَریمن. ( فرشته ی بدی)
مۆکڵ خوەرەتاو
آذر، خور. ( فرشته ی آفتاب)
مۆکڵ خوەشەویسی
مِهر. (فرشته ی مهر)
مۆکڵ دارگەل
خُرداد، اسفندارُند، اسفند. ( فرشته ی جنگل و بیشه ی درختان)
مۆکڵ دنیا
اَبَرهام. (فرشته ی جهان)
مۆکڵ دژمەنی
آسموغ. (فرشته ی دشمنی)
مۆکڵ زانست
گبراییل، روان بَخش، فرشته ی دانش.