تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



موقەللید
پَیرَو.
موقەننی
کمانه، کُماسه، کُمشکَن، کَهریزکَن، کاریز کَن.
موقەڕڕەبین
هَنوتاش.
موقەییەد
مولاقات
به هم رسیدن، دُچار شدن، بَرخورد، بَرخوردن، روبرو شدن، دیدار بینی، دیدن.
مومانەعەت
شَه، بَرکَم، بَژکَم، جلوگیری، بازداشتن، نگذاشتن.
مومتەنیع
زاوَر، تَرفَند، ناشَو، نابای، نایافت.
مومتەنیعول وجوود
زاوَرفَرتاش، نابود.
مومکین
مومکین بوون
دُرُست شدن، فراهم شدن، آسان شدن، سامان رسیدن.
مومکینات
ناوَران، توانان، شایاها.
مومکینول وجوود
ناوَرفَرتاش، شایا، شایان.
موناجات
راز، نهقته، نهانی، نیاز، شرفاک، زَمزَمه، رازگویی.
مونازەعە
جَنگ، ستیز، آفَند.
مونافق
ماخ، دورو، دوزَبان.
موناقەشە
مری، خَویسه، نَوسیره.
مونتەخەب
گَزیده، بَرگُزیده، بَرچیده.
مونتەزیر
یَرمَر، چشمدار، چشم به راه، چشم به در، گوش به در، نگران.
مونتەها
هَمین.