تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مورتەجەل
زبوده، نا اندیش.
مورتەد
بَرگشته، رو گَردان.
مورەببەع
چهار گوشه، چهار کُنجی.
مورەتتەب
ایواز، ایوازه، سیابیده، آڕاسته، دسته شده، روی هم.
مورەککەب
اَشکیود، آمیخته، قاتی، پَیوَسته. ( ضد مفرد )
مورەککەبات
اشکیودان، پیوستگان. ( ضد مفردات)
سیمورغ
سیمرغ، سیرنگ، آَشترکا
شوتورمورغ