تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جێگە نەمام
جەمام
آسوده، بسته، بَندی، درغال. (اسپ یا غیر آن که راحت باشد.)
جەمام شکێنی
از بند درآوردن، گرداندن، گردش دادن، آسایش شکنی، خستگی شکستن، از خستگی در آوردن.
حمام
گرمابه، گرماوه، کَدوخ.
شەمام
مخفف شمامه است که زنها را این نام می گذارند)
قومام
بازمیل (علفی است معروف شبیه به گندم یا چودان)
نەمام
نهال، نهاله، فَتال، دارخال، دالخال.
کیسەی حەمام