تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مات
مات، بی صدا، خاموش.
مات
مات، پَتخ، اَندَروا، خَلاوه، آسیمه، سراسیمه.
مات بوون
مات دان
مات زدن، بی صدا شدن.
ماتاو
ماهتاب، مهتاب، آیشم، مَهشید.
ماتاوان
ماه تتابان، مه تابان. (اسم زن هم است)
ماتڵ
بَیوس، بیکار، وامانده، دَرمانده، فرومانده.
ماتی
ماتی، مات شدن، بی صدا شدن، پتخیدنٍ سراسیمه شدن.
ماتەم
سوگ، ماتَم.
تۆماته
تومات ،توماتیز ،بانجان فرنگی.
سماتە
سنباده، سُباده، سِیماذه، سیمیاذه، سنگ سیاه
شەماتەت
تیوسول، شادکامی
هەڵماتان
تشیرەبازی، گلولەبازی.
بەگسمات
بَکسمات، بتّسمات، کاک. (نوعی است از نان که ضخیم است.)
تامات
پرتوپلا ، سخنهای پریشان ، سخنهای پراگنده ، لاف و گزاف ، خوش آمد ، سخن های فریبنده. (ریشه ی این کلمه از «دام است که آن را جمع کرده «دامات» شده، بعد معرَب شده «طامات» گشته است.)
مەلزوومات
خُنور، دَربا، دَربای، دَربایست، دَروایست.
مەمات
مرگ، مُردگانی، مُردَن.
هەڵمات
پک.دسه.پژول.تشیره.گلوله.