تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تلیقانن
شکستن،لهاندن،جکاندن،له کردن.(انگور مثلاً.)
تلیقیان
لهیدن، لهیده شدن، جکدن، جکیده شدن ،شکستن، شکسته شدن ،زبون شدن.
تلیقیلک
جکاک،جکیده،شکسته،ژبون،لهیده،له شده.
سەلیقە
سررشته، نیوداد، دانش، سامان، یاسا
ژلیقانن
شکستن، لِەکردن. (انگور مثلاً)
ژلیقیان
شکستەشدن، لەشدن. (انگور مثلاً)
ژلیقیاگ
شکستەشده، لەشده. (انگور شکستەمثلاً)
باسەلیق
رگ زیر بازو (باسَلیق ).(رگ طرف انسی مرفق، کە «قیفال » در طرف وحشی آن واقع است.)
عەلیق
موتەعەللیق
هاوش، هاوشت، پَیوَست، پَیوَسته، بَسته،.