تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



چلانن
درست کردن، راست آوردن، آماده کردن، ساز کردن.
چلانن
چلاندن، چلانیدن، شلاندن، شلانیدن، مالیدن، مشتن.
چوکڵەی قولاب
غَمازک. (چوبک قلاب ماهی¬گیری.)
چیلانگەر
چیلانگر. (قفل¬ساز.)
چێو هەلاجی
شنش.
ژیلافه
ژەلاتین
آبگون، ژله، ژَلاتین.
کلاس
پَله، پایه، دانش پالیه
کلاسمان
اُشوب، آشوب، قَفَسَه
کولاتگ
جوشیده، جوش آمده
کولان
کُلانه، لانَه، تَکَند، شَبکَند
کولاننەوە
تازه کردن (زخم مثلاً)
کولانە
کَلانه، تَبکَند، شَبکند، لانَه، آشیانه، کاشانه
کولانەی دەروێشی
کُلبه، کُلبَک، کَربَه، کَرچه، کُریچه، کُریجه، کَریج، کَریز، کَریزه، کاشانه
کوولاک
کولاک، کولاب، دَمه، بادلمَه، توفان
کۆلارە
کوکور، غلیواج
کێلان
نیام، چَخ، میان
کەلارە
کَلاره (ظرفی است از سرگین می سازند برای زباله)
کەلام
نوله، گفته، گفتار، سخن، سروب