تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قوم
هُفت، قُرت (پر یک دهن آب)
قوم
ناو (ناوی که گوسفندان مثلاً از آن آب می خورند)
قوم لێدان
قومار
مَنگ، مَنگَک، مَنگیا، بازی، قُمار، بُردوباخت، بُردوباز
قوماش
قُماش، جامه، پارچه، بَزیون، بَذیون، سرشت، هابیغ
قومام
بازمیل (علفی است معروف شبیه به گندم یا چودان)
قومرداخ
قُمراق، آماده
قومری
کَنا، قُمری
قومری
قُمرید، کلم کُردی (نوعی است از کلم)
قومش
کُمش، کومش، آهون، شکاو، فَرکَند
قومشکەن
کُم َکن، کوم شکن، کُمش زن، کَن کَن، کَتکَن، چاه کن، کاریز کن، کُماسه، شکاونه، شکاونده، آهون بر، چاه جو
قومقومە
بُزمَجَه، بُژمژَه
قومقومە
تنگ، قُمقُمَه
قومپوز
قُپُز، لاف، گَزاف
قومەزە
اَشوغ، خشوک، خشتوک، سنداره
قومەقوم
قُلقُل (صدای تُنگ آبخوری در هنگام آب خوردن)
کەلەرم قومری
قُمرید
بەدقوماش
بدریخت، بدقُماش، بدگل.
قومقومە
بُزمَجَه، بُژمژَه
قومقومە
تنگ، قُمقُمَه
قومەقوم
قُلقُل (صدای تُنگ آبخوری در هنگام آب خوردن)