تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تەشەخخوس فرۆش
تەڕ فرۆشی
تر فروشی ،سبز فروشی. (فروختن زراعت تر)
دوژێن فرۆش
بدگو، دَهَن لَق، دشنام گو، فَوش دِه.
زوخاڵ فروش
فرتێنە
فَرتنه، کولاک، آشوب، شورش، کولاب، توفان
فرتە
فرت، پرت (دررفتن فنر ساعت یا موش مثلاً)
فرتەفرت
فرز
زود، تند، تیز، فرز، شتابان، باشتاب، چابک
فرز
چابک، فرز، چیپان، دُژَن، زرنگ، تندوتیز، چالاک، تَجا
فرزەن
فرزند، زاده، اَزَم، زهزاد (پسر، دختر)
فرزەن خۆشەویس
تَوره، نَودَرَه، دلبَند، اَرجمَند، جگرگوشه
فرسەت
پُرست، پَستا، رُستی، ویل، یاره، یارا، پا، دست رس
فرسەت هاوردن
پُرسَت آوردن، رُستی پیدا کردن، پا افتادن
فرسەق
فرسَنگ، پَرسَنگ (هشت کیلومتر، یعنی سه میل، که معائل دوازده هزار ذرع است)
فرسەق شمار
کَرکوز، کَرکُز، فرسنگسار، پَرسَنگسار، (علامت فرسنگ در راه)
فرمان
کار، زاوری،
فرمێسک
اَشک، اَرس، سرشک